جلوه های ویژه
جلوههای ویژه (Special Effects) به تکنولوژی گفته میشود که با کمک آن سکانسهایی که خلق آنان با استفاده از تکنیکهای رایج و معمولی تقریبا غیرممکن است ساخته میشوند. نحوهی کارکرد جلوههای ویژه بهصورتی است که سکانسهای فیلم توسط بدلکاران، بازیگران و متخصصان بهصورت واقعی کار میشوند و سپس با استفاده ازاین تکنیک و برنامههای فوق حرفهای، تصاویر و یا ماکِتهای معمولی تبدیل به جلوههایی جذاب میشوند.
تاریخچه شروع جلوه های ویژه
در سال ۱۸۵۶ فردی بنام اسکار رجلندر(Oscar Gustave Rejlander) بخش های مختلفی از ۳۲ نگاتیو را در یک عکس با هم ترکیب کرد و اولین حقه ی تصویری بوجود آورد. در سال ۱۸۹۵ ﺁلفرد کلارک (Alfred Clark) برای اولین بار فیلمی را با استفاده از جلوه های ویژه ساخت.
در سال ۱۸۹۶، ژورژ میلیز (Georges Méliès) شعبده باز و فیلمساز فرانسوی، حقه ای را کشف کرد که به ﺁن حقه توقف (stop trick) می گویند. وقتی که ژرژ داشت سکانسی را در یکی از خیابان های پاریس ضبط میکرد، ناگهان دوربینش گیر کرد. این مشکلی که برای دوربین بوجود آمد باعث شد در فیلم کامیونی به شکل نعش کش نشان داده شود، یا صحنه به شکلی شده بود که گویی عابران در حال تغییر مسیر خود هستند و مردان به زنان تبدیل می شوند. پس از نمایش فیلم بود که ژرژ به طور ناگهانی حقه توقف را کشف کرد.
برخی دیگر از نوﺁوری های اصلی در زمینه جلوه های ویژه را شخصی بنام نورمن داون کشف کرد. در یکی از تکنیک های او، یک شیشه بزرگ در مقابل دوربین قرار میگرفت. روی آن شیشه قسمتی رنگ آمیزی شده بود و بخشی از آن بدون رنگ باقی میماند که بازیگران مقابل آن ایفای نقش میکردند.
با استفاده از فیلم برداری همزمان از دو لایهی مختلف، زمان تولید فیلم کاهش مییافت و فیلم برداری از صحنههای فضای باز و بسته میتوانست در استودیو انجام بگیرد. با ظهور کامپیوترها در صنعت فیلم سازی، این تکنیک تغییر کرد ولی با این حال گیف ها (عکس ها متحرک) همچنان با تکنیکی مشابه با رنگ آمیزی مات انجام میگیرند.
در طول دهه ۱۹۲۰ تا ۱۹۳۰، تکنیک های جلوه های ویژه در سینما پیشرفت قابل توجهی کرد. تکنیک های بسیاری مانند فرآیند شوفتان (Schüfftan process) ، نوردهی دوگانه(Double Exposure) ، ترکیب صفحات مات درعکاسی، نوردهی از پشت در تئاتر، چهره پردازی صورت بازیگران با استفاده از ماسک سازی، انیمیشن، خلق توهم حرکت بوسیله نقاشی و مدل های سه بُعدی شکل گرفت.
مشکل شبیه سازی صحنه ها در سینما باعث شد تا استفاده از مینیاتورها قوت بگیرد. از این رو، صحنه جنگ های دریایی می توانست با استفاده از مدل ها داخل خود استودیو به تصویر کشیده شود.
پیشرفت چاپگر نوری (Optical printer) از دیگر ابتکارات مهم در صنعت جلوه های ویژه بود. یک چاپگرنوری (Optical printer) در واقع پروژکتوری است که لنز دوربین را هدف می گیرد و برای کپی کردن فیلم ها جهت پخش و توزیع از آن استفاده می شد. بعد از ارتقا چاپگر نوری توسط لینوود جی دان (Linwood G. Dunn) ، ازاین وسیله برای ترکیب تصاویر و خلق صحنه های خیالی استفاده شد.
رنگ، امکان رشد تکنیک های مات سیار مانند تکنیک پرده آبی و سبز و فرآیند بخار سدیم را فراهم کرد. در فیلم سیاره ممنوعه Forbidden Planet از صفحات مات، انیمیشن و کار مینیاتوری و در فیلم ده فرمان (The Ten Commandments) از تکنیک تکثیر جمعیت سیاهی لشکر- بازسازی عمارت های عظیم بوسیله مدل و ماکت استفاده شد. همچنین فیلم خوبی مثل جیسون و آرگونوت ها (Jason and the Argonauts) با تکنیک های جدید استاپ موشن به نمایش درآمد.
فیلم ادیسه فضایی (A Space Odyssey) با کارگردانی استنلی کوبریک (Stanley Kubrick) ساخته شد. در این فیلم، نسخه های کوچکی از سفینه های فضایی با نماهایی که از طریق دست نقاشی شده بودند، خلق شد. صحنه هایی که باید در محیط های بی وزنی زمین گرفته می شد، بوسیله کابل های مخفی، آینه و دکورهای چرخشی بزرگ تصویربرداری شد.
دهه ۱۹۷۰ با دو تغییر بزرگ در حوزه جلوه های ویژه همراه بود. اول تغییر اقتصادی که باعث تعطیلی اکثر استودیو ها شد و متخصصین مجبور به فعالیت مستقل شدند. بطوریکه هرکدام فقط در یک شاخه از جلوه های ویژه توانستند به کار خود ادامه دهند.
تغییر دوم به واسطه موفقیت چشمگیر دو فیلم پرفروش علمی تخیلی در سال ۱۹۷۷ اتفاق افتاد. فیلم اول جنگ ستارگان (Star Wars) جرج لوکاس (George Lucas) بود که منجر به ایجاد گروهی خلاق و با استعداد بنام Industrial Light & Magic (ILM) شد.
فیلم دوم برخورد نزدیک (Close Encounters of the Third Kind) استیون اسپیلبرگ (Steven Spielberg) با جلوه های ویژه خیره کننده داگلاس ترامبل (Douglas Trumbull) بود که توانست با تکنیک های جالبی، بشقاب پرنده های فیلم را خلق کند. بعد از موفقیت قابل توجه این فیلم و جنگ ستارگان، سرمایه گذاری هنگفتی بر روی فیلم های فانتزی و جلوه های ویژه صورت گرفت. استودیوهای بیشتری تاسیس شدند و سطح جلوه های ویژه را روز به روز ارتقا دادند.
ظهور تکنولوژی سی جی آی (CGI ) در سینما با روی کار آمدن تصاویر دیجیتال و انیمیشن کامپیوتری، آزادی عمل هنرمندان بیشتر شد و از آن طرف فرسایش تصاویر نمایشی در فیلم ها نسبت به قبل از بین رفت. بهترین کاربرد CGIخلق تصاویر موجودات فانتزی و افسانه ای بصورت کاملاً باورپذیر و واقعی بود.
در سال ۱۹۹۵، فیلم داستان اسباب بازی (Toy Story) مرز بین واقعیت و فیلم های کارتونی را به طرز شگفت انگیزی جابجا کرد. دیگر نمونه های بارز این حوزه عبارتند از شخصیتی که در فیلم شرلوک هلمز (Sherlock Holmes) از خرده شیشه های شکسته رنگی ساخته شده بود، شخصیتی که در فیلم بید مدام تغییر شکل می داد، شاخک آبی در فیلم دوزخ (Inferno) ، ترمیناتور T-1000 در فیلم ترمیناتور ۲ (Terminator 2)، ارتش انبوه روبات ها و موجودات فانتزی در سه گانه های جنگ ستارگان (Star Wars) و ارباب حلقه ها (The Lord of the Rings) و بالاخره شخصیت پاندورا در فیلم آواتار (Avatar) می باشد.
جلوه های ویژه سینمایی ایران
برای اولین بار در فیلم الماس ۳۳ داریوش مهرجویی و در سال ۱۳۴۶ بکار گرفته شد و بعد از آن در سال ۵۴ و ۵۵ یک فیلم محصول مشترک ایران و آمریکا با نام «کاروانها» ساخته میشود که آنتونی کوئین (Anthony Quinn) در آن بازی میکند. میکلآنجلو آنتونیونی (Michelangelo Antonion) مسئول جلوههای ویژه ایتالیاییالاصل، از افراد تیم تهیه و تدارکات ایرانی، به عنوان دستیار و تامینکننده وسایل مورد نیاز خودش کمک می گرفت.
بعد از اتمام فیلم و بازگشت ایشان، آن گروه ایرانی تجاربی را کسب کرده بودند و سعی میکنند کارهای ابتدایی را خودشان در سینما انجام دهند. مثل اثر گلوله (به صورت تک گلوله) روی لباس یا دیوار و همچنین شلیک سلاحهایی مثل ام یک و برنو، یا انفجارهای کوچک در فضای باز
افرادی چون مهدی بهمنپور، مرحوم محمود پیراسته، ایرج صفدری، رضا قومی و… از پیشتازان این صنعت بودند. مرحوم ساموئل خاچیکیان از اولین کارگردانانی بود که تمایلش را به استفاده از جلوههای ویژه نشان داد و به افرادی که این مسئولیت را انجام میدادند، اعتماد کرد و حتی خودش در طراحی و ایدهپردازی برای خلق صحنههایی از این دست در میان فیلمهایش پیشقدم میشد.
انقلاب سال ۵۷ رخ میدهد و در همان سال ها فیلم «گوزنها» توسط مسعود کیمیایی ساخته میشود که در سکانس آخر آن حجمی از جلوههای ویژه توسط محمود پیراسته اجرا میشود که تا آن زمان سرآمد تمام کارهای قبل از انقلاب بود. همچنین فیلم دیگری بنام « برزخیها » توسط مرحوم ایرج قادری ساخته می شود و صحنه های بسیاری از انفجار و اثرات گلوله (جلوههای ویژه) در آن شکل میگرد که مسئولیت اجرای جلوه های ویژه این فیلم نیز، بر عهده مرحوم پیراسته بوده است.
با آغاز جنگ تحمیلی، افرادی مثل مرحوم رسول ملاقلیپور، احمدرضا درویش، ابراهیم حاتمیکیا، کمال تبریزی، مرحوم ساموئل خاچیکیان و … نیز وارد سینمای جنگ می شوند. به عنوان مثال فیلم «عقابها» ساخته مرحوم خاچیکیان اولین فیلمی بوده که به جنگ ایران و عراق پرداخته و به پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران در آن مقطع بدل میشود. زمانی که رزمندگان از دل جنگ وارد سینما میشوند و تولید فیلمهای دفاع مقدسی اوج میگیرد، در این میان نیاز به یک فرد احساس میشود که مسئولیت اجرای انفجارات و تیراندازی و اتفاقات جنگی را برعهده بگیرد.
قبل از انقلاب این تبحر و تجربه لازم در زمینه جبهه و جنگ وجود نداشت یا در حدی نبود که با توپ و تانک و مسلسل و… کار بزرگی صورت بگیرد. اما افرادی که با مواد منفجره و محترقه در جبهه سر و کار داشتند، بیشتر از تخریبچی ها بودند و به علم انفجار نظامی آشنایی داشتند. این اشخاص به تدریج کار خود را در سینما شروع کردند و با آزمون و خطا به کسب تجربه پرداختند. نتیجه ی این تلاش ها به ساخته شدن فیلم هایی چون زندان دولتو، پرچمدار، پیشتازان فتح و خونبارش ختم شد.
جلوه های ویژه میدانی در ایران، کم و بیش مانند سایر کشور ها در حال پیشرفت بود تا سال۱۳۷۸، که جلوه های ویژه بصری توسط دکتر امیررضا معتمدی پایه گذاری شد و برای اولین بار در سریال محاکمه اثر حسن هدایت از آن استفاده کردند. به عنوان اولین فیلم سینمایی نیز در کار عشق فیلم اثر ابراهیم وحید زاده در سال ۱۳۸۱ از این جلوه ها بهره برده شد.
انواع تقسیم بندی جلوه های ویژه
جلوههای ویژه در ۲ بخش تقسیم بندی میشود.
۱.جلوههای ویژه میدانی
۲.جلوههای ویژه دیداری (بصری)
جلوههای ویژه میدانی
جلوههای ویژه میدانی (Special Effects) در صنعت فیلمسازی به تصاویری گفته میشود که در زمان ساخت فیلم، ساخت آنها مشکل باشد. این صحنهها به صورت واقعی و رئال کار میشوند و همه آنها توسط بدلکاران، هنرمندان، فیلمبرداران و تعدادی متخصصان مواد منفجره و ماکتسازی اجرا شده و با خود دوربینها ضبط میشوند و بعضی از آنها بعد از ضبط کار میشوند.
جلوههای ویژه بصری یا دیداری
جلوههای بصری یا دیداری که (به انگلیسی: Visual effects) (مخفف انگلیسی: VFX) یا جلوههای تصویری در صنعت ساخت فیلم به اقداماتی برای ایجاد یا دستکاری در نماهای مختلف گفته میشود. جلوههای بصری در واقع ترکیبی از نماهای واقعی و تصاویر غیرواقعی از محیط است و به دلیل اینکه ساخت محیط واقعی به آن شکل، غیرعملی، گران و خطرناک است از جلوههای بصری استفاده میشود. امروزه این تصاویر با استفاده از نرمافزارهای ساخت پویانمایی و شبیهسازی رایانهای انجام میشود.
جلوههای نوری
(که جلوههای عکسی نیز خوانده میشوند) تکنیکهایی هستند که در آنها تصاویر یا فریمهای فیلم به صورت عکسی ایجاد میشوند که این به طریق «درون-دوربینی» و با استفاده از نوردهی چندگانه، ترکیب تصاویر یا فرایند شوفتان است، یا به طریق فرایندهای پس از تولید و با استفاده از چاپگر نوری است.
جلوههای مکانیکی
تکنیکهایی هستند که هنگام فیلمبرداری اصلی به صورت واقعی ضبط میشوند. این شامل اشیاء مکانیکی، صحنهسازی، مدلهای مقیاسی، آتشبازی و جلوههای جوی (ایجاد جلوههای باد، باران، مه، برف و ابرهای فیزیکی) میشود. ایجاد یک خودرو با حرکت خودکار یا انفجار یک ساختمان از نمونههای جلوه مکانیکی هستند.
قبل از آنکه رایانهها قادر به تولید چنین تصاویری باشند نیز فیلمسازان جلوههای ویژه سینمایی فراوانی را میساختند. آنها برای ساخت این جلوهها از مدلهای گچی، نمونکهای مقوایی، عروسکها و مدلهای کوچک شدهاستفاده میکردند. البته مفهوم Special Effects به معنی جلوههای ویژه میدانی با Visual Effects به معنی جلوههای بصری را نباید با هم اشتباه گرفت. جلوههای ویژه آن است که توسط بدلکاران و در میدانها بهطور واقعی اجرا میشوند.
جلوههای صوتی
جلوههای صوتی یا افکت صوتی یا افکت صدا (به انگلیسی: Sound effects) که ممکن است به آن جلوه های شنیداری یا سمعی (Audio effects) هم گفته شود به صداهایی گفته میشود که عمدتاً غیرطبیعی هستند و به طور هوشمندانه ساخته شدهاند. از جلوههای صوتی به طور گسترده در رسانهها و آثار شنیداری و دیداری (سمعی و بصری) مانند ایستگاههای رادیو، کانالهای تلویزیون، فیلم، بازی ویدئویی و غیره، و همینطور در دنیای واقعی همانند صداهای مختلف آژیر استفاده میشود تا به جای استفاده از موسیقی، دیالوگ یا کلام، پیام و مفهومی مثل خطر، وضعیت اورژانسی، زمان تبلیغ و غیره به شنونده ارسال شود.
بین جلوههای بصری و میدانی، کدام یک تاثیرگذارترین نتایج را دارند؟
جلوههای ویژه میدانی (Special effects) یعنی اتفاقاتی که در زمان فیلمبرداری با روشی جسمی و ملموس رخ میدهند تا شرایطی را ایجاد کنند که به طور طبیعی یا خودبهخودی اتفاق نخواهد افتاد. مثل هنگامی که کبریت را درون یک قوطی بنزینی پرتاب کرده و انفجار ناشی از آن را ضبط میکنید یا وقتی یک کیسه خون مصنوعی به بازیگر وصل میکنید تا بعد از ترکیدن آن خون تمام صحنه را فرا بگیرد. تصادفهای نمایشی، پرت شدن از بلندی، تیراندازی و شمشیربازیها همه بخشی از جلوههای ویژه میدانی هستند.
طرف دیگر جلوه های ویژه تصویری (visual effects) قرار دارند که به لطف توان کامپیوتر بعدا اضافه میشوند. وقتی که شما یک مدل دیجیتالی از یک سفینه فضایی را ایجاد میکنید و آن را در برابر صحنه نقاشیشده قرار میدهید و یا به وسیله پرده کروماکی این توهم را ایجاد میکنید که بازیگر در حال سقوط از هواپیماست، این جلوههای ویژه بصری است. این روزها به لطف معرفی و انتشار نرمافزارهای انیمیشن بسیار قدرتمند و همچنین مقرونبهصرفه، ویژوال افکتها بسیار سادهتر و ارزانتر از اسپشیال افکتها هستند. به همین دلیل بیشتر انفجارها، پاشیدن خون یا آتشهایی که در فیلمها میبینیم از طریق جلوههای بصری ساخته شدهاند.
به عبارت سادهتر، جلوه های ویژه میدانی در طول تولید فیلم اعمال میشوند. در حالی که جلوههای ویژه بصری در پستولید اتفاق میافتد. این به آن معنا نیست که سرپرست جلوههای ویژه بصری در روند تولید شرکت نمیکند یا برعکس سرپرست جلوه های ویژه میدانی در پستولید. بلکه آنها میگذارند که تصمیمات گرفتهشده بر عهده تیمهای مربوطه باقی بماند. بدیهی است این کار با همکاری و بر اساس راهنماییهای کارگردان صورت میگیرد.